فهرست مطالب

مجله پزشکی کوثر
سال چهاردهم شماره 1 (پیاپی 51، بهار 1388)

  • تاریخ انتشار: 1388/02/11
  • تعداد عناوین: 10
|
  • شهرام زهتابیان صفحه 1
    اهداف. هدف این مطالعه، بررسی اثر مستقیم ویروس روبلا (سوش RA27/3) در کاهش همانندسازی و در نتیجه، کاهش تقسیمات میتوزی سلول های تومور سرطان گلیوبلاستوم انسانی (A-127) بود.
    مواد و روش ها. ابتدا سلول های گلیوبلاستوما انسانی و رده سلول های Hela در شرایط آزمایشگاهی و محیط DMEM با 10% سرم آلبومین جنینی درغیاب ویروس به صورت فناناپذیری تکثیر یافتند. سپس بذر ویروسی تهیه و تیتر آن به روش میکروتیتر تعیین گردید. با تاثیر ویروس روبلا بر سلول های سرطانی گلیوبلاستوما، تغییرات تکثیر جمعیت سلولی در مقایسه با کنترل، به روش بررسی میزان استفاده از 5- برومو-2- دئوکسی اوریدین (به جای نوکلئوتید تیمیدین)، در ژنوم مورد سنجش قرار گرفت.
    یافته ها. در سلول های آلوده به ویروس روبلا، بعد از جذب ویروس و شروع همانندسازی به ترتیب طی زمان های 2، 4، 6، 8 و 10 ساعت، میزان جذب و مشارکت BrdU معادل 25/0، 3/0، 45/0، 5/0 و 6/0 ثبت گردید. در مقایسه با نمونه کنترل سلولی (بدون آلودگی ویروسی)، کاهش جذب این ماده که شاخص کاهش همانندسازی است، در 6، 8 و 10 ساعت پس از آلودگی به ویروس، به ترتیب 05/0، 2/0 و 4/0 کاهش را آشکار می سازد.
    نتیجه گیری. ویروس روبلا توانایی بارزی در کاهش میزان همانندسازی و تکثیر سلول های سرطانی داشت، به صورتی که طی چند روز اولیه آلودگی، بدون تاثیرات لیز سلولی، به تدریج میزان همانندسازی و در نتیجه تکثیر و تقسیم سلولی را کاهش می دهد؛ لذا می توان از این ویروس به صورت تزریق مستقیم در بافت سرطانی یا به صورت سیستماتیک و تزریق عمومی در کاهش میزان تکثیر سلول های سرطانی بهره گرفت.
    کلیدواژگان: ویروس روبلا، سلول های گلیوبلاستوما، همانندسازی DNA، تکثیر سلولی
  • مهرداد روغنی، بلوچ نژاد، محسن خلیلی، محبوبه آقایی صفحه 5
    اهداف. اثر مصرف خوراکی و درازمدت سیر کوهی بر یادگیری و حافظه در موش های صحرایی دیابتی مورد بررسی قرار گرفت.
    مواد و روش ها. موش های صحرایی نر به چهار گروه کنترل، کنترل تحت تیمار با سیر کوهی، دیابتی و دیابتی تحت درمان با سیر کوهی تقسیم بندی شدند. برای بررسی حافظه و یادگیری حیوانات، میزان عملکرد رفتاری از نظر تاخیر اولیه و تاخیر در حین عبور در آزمون اجتنابی غیرفعال و درصد رفتار متناوب با استفاده از ماز Y تعیین گردید.
    یافته ها. کاهش تاخیر در حین عبور در موش های دیابتی (01/0>p) و دیابتی تحت تیمار (05/0>p) در پایان کار مشاهده شد و تفاوت موجود بین این دو گروه از نظر آماری معنی دار نبود. درصد تناوب نیز در حیوانات دیابتی به طور معنی داری کمتر از گروه کنترل بود (01/0>p) و درصد تناوب در گروه دیابتی تحت تیمار با گیاه تفاوت معنی داری را با گروه دیابتی نشان داد (05/0>p).
    نتیجه گیری. تجویز خوراکی سیر کوهی، هر چند بر توانایی نگهداری اطلاعات در انبار حافظه و به یادآوری آنها در حیوانات دیابتی تاثیر ندارد ولی موجب بهبود حافظه فضایی حیوانات دیابتی می شود.
    کلیدواژگان: سیر کوهی، یادگیری، حافظه، دیابت قندی
  • صدیقه اربابیان، حمیدرضا ایزدی، حسن قشونی، جمال شمس، حمیرا زردوز، محمد کمالی نژاد، هدایت صحرایی، علی نوروززاده صفحه 11
    اهداف. در این مطالعه، اثر ضددرد عصاره آبی کلاله گل زعفران (Crocus sativus) و نیز تداخل احتمالی آن با مکانیزم های درگیر در کاهش درد در موش های کوچک آزمایشگاهی ماده نژاد N-MARI در محدوده وزنی 25-20 گرم بررسی شد.
    مواد و روش ها. این مطالعه با استفاده از آزمون فرمالین انجام شد. داروهای مورد استفاده، 30 دقیقه قبل از شروع تجویز فرمالین 2% به کف پای حیوانات مورد استفاده قرار گرفتند. پس از تزریق فرمالین، پاسخ حیوانات برای مدت زمان 60 دقیقه در فواصل 5 دقیقه ای توسط ناظر ثبت شد.
    یافته ها. تجویز مورفین (1، 5 و 10 mg/kg) سبب کاهش پاسخ حیوانات به فرمالین در فاز حاد و همچنین فاز مزمن شد. اثربخشی مورفین در فاز حاد وابسته به دوز و در فاز مزمن غیروابسته به دوز بود. تجویز عصاره گل زعفران (10، 50 و 100 mg/kg) نیز سبب بروز بی دردی در حیوانات در فاز مزمن شد. تجویز نالوکسان (1، 2 و 4 mg/kg) نتوانست اثربخشی عصاره زعفران در کاهش درد ناشی از فرمالین در فاز مزمن را مهار یا تقویت کند. تجویز دکسترومتورفان (20 mg/kg) باعث تقویت اثرات عصاره زعفران در فاز مزمن شد. استفاده از داروی L-NAME (10 mg/kg) باعث تقویت اثربخشی عصاره زعفران شد، درحالی که تجویز ایندومتاسین (5/2 mg/kg) نتوانست تاثیر دوز بی اثر زعفران (5/2 mg/kg) را تقویت نماید.
    نتیجه گیری. عصاره آبی زعفران تاثیر خود بر کاهش فاز مزمن درد ناشی از تزریق فرمالین در موش های ماده را با مهار احتمالی مسیرهای وابسته به گیرنده های NMDA و نیتریک اکساید انجام می دهد.
    کلیدواژگان: Crocus sativus، بی دردی، تست فرمالین، نیتریک اکساید، گیرنده های گلوتاماتی NMDA
  • اباذر یاری، محمدحسین اسدی، حسین بهادران، حسین دشت نورد، حسین ایمانی، علی اکبر کریمی زارچی، فریده ابوعلی صفحه 19
    اهداف. این مطالعه با هدف بررسی اثرات ال-کارنیتین بر پارامترهای سمن موش صحرایی نر بالغ تیمارشده با کادمیوم انجام شد.
    مواد و روش ها. 30 سر موش صحرایی نر بالغ آلبیو از نژاد اسپراگو- داولی با وزن بین 240-180 گرم انتخاب شده و به صورت تصادفی به 5 گروه تقسیم شدند. گروه کنترل (اول) هیچ ماده ای دریافت نکرد و در شرایطی مانند بقیه گروه ها نگهداری شد. گروه دوم به مقدار 3/0 میلی لیتر آب مقطر، گروه سوم به مقدار 500 میلی گرم ال-کارنیتین به ازای هر کیلوگرم وزن بدن، گروه چهارم یک میلی گرم کادمیوم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن و گروه پنجم 500 میلی گرم ال-کارنیتین به ازای هر کیلوگرم وزن بدن و یک میلی گرم کادمیوم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن را به صورت داخل صفاقی، یک روز در میان و به مدت 16 روز دریافت کردند. هفدهمین روز بعد از اولین تزریق، موش های صحرایی نر در حالت بیهوشی تشریح شدند. به منظور بررسی تعداد، تحرک و قابلیت زنده ماندن اسپرم، دم اپیدیدیم راست جدا شد و در داخل 10 میلی لیتر، محلول HBSS قرار گرفت.
    یافته ها. کادمیوم باعث کاهش تعداد، تحرک و قابلیت زنده ماندن اسپرم دم اپیدیدیم شد. به علاوه، ال-کارنیتین باعث افزایش تعداد، تحرک و قابلیت زنده ماندن اسپرم در گروه تیمارشده با کادمیوم شد.
    نتیجه گیری. ال-کارنیتین باعث بهبودی اثرات مخرب کادمیوم بر پارامترهای سمن (تعداد، تحرک و قابلیت زنده ماندن) اسپرم دم اپیدیدیم می شود.
    کلیدواژگان: ال، کارنیتین، کادمیوم، پارامترهای سمن، موش صحرایی نر بالغ
  • مهدی صابری، کفایت زریچی بغلانی، فریده بهرامی، علی زارعی محمودآبادی صفحه 25
    اهداف. در این تحقیق، استرس اکسیداتیو ناشی از دیازینون و اثرات محافظتی ویتامین B6 (پیریدوکسین) در مقابل آن در سلول های آستروسیت رده U373MG مورد بررسی قرار گرفت.
    مواد و روش ها. سلول ها در معرض دوزهای مختلف دیازینون در فواصل زمانی مختلف قرار گرفتند. سپس اثر دوز 300 میکرومولارa دیازینون به عنوان دوز مناسب در زمان 72 ساعت به تنهایی و در حضور ویتامین B6، 30 دقیقه قبل و بعد از دیازینون بر میزان زنده ماندن سلول ها و میزان گلوتاتیون سنجیده شد.
    یافته ها. دیازینون در دوز 300 میکرومولار در زمان 72 ساعت میزان گلوتاتیون را به طور بسیار معنی داری کاهش داد. پیش درمانی با ویتامین B6، میزان گلوتاتیون سلولی را به حد کنترل افزایش داد. دیازینون تعداد سلول های زنده را نسبت به گروه کنترل به طور معنی داری (20%) کاهش داد. پیش درمانی یا پس درمانی با ویتامین B6، مرگ سلولی ناشی از دیازینون را مهار نمود.
    نتیجه گیری. دیازینون احتمالا با ایجاد استرس اکسیداتیو و کاهش میزان گلوتاتیون، برای سلول های رده U373MG سمی است و تجویز ویتامین B6 به صورت پیش درمانی یا پس درمانی، می تواند اثر محافظتی ایجاد نموده و از کاهش گلوتاتیون و نیز مرگ سلولی ناشی از دیازینون جلوگیری نماید.
    کلیدواژگان: دیازینون، استرس اکسیداتیو، گلوتاتیون، پیریدوکسین، سلول نوروگلیا
  • مرضیه کاظمی، کامران آزما، بهروز توانا، فرید آقارضایی مقدم، علی پناهی، نرجس جنیدی صفحه 31
    اهداف. امروزه، با وجود درمان های متعدد برای اپی کندیلیت خارجی، به دلیل تاثیرگذاری ناپایدار این روش ها، همچنان جست وجو برای یافتن درمان های موثرتر ادامه دارد. هدف این مطالعه، مقایسه اثر درمانی تزریق خون اتولوگ و کورتیکوستروئید تزریقی در مبتلایان به اپیکوندیلیت خارجی بود.
    مواد و روش ها. در این کارآزمایی بالینی، 60 بیمار مبتلا به اپی کندیلیت خارجی مراجعه کننده به بیمارستان 501 در سال های 87-1386 به دو گروه 30 نفره تقسیم شدند. گروه اول تحت درمان تزریق موضعی متیل پردنیزولون و لیدوکائین 2% به صورت تک دوز قرار گرفتند. برای گروه دوم، از خون اتولوگ دیستال دست مبتلا و لیدوکائین 2% استفاده شد. پرسش نامه Quick DASH و سایر متغیرهای مربوط به بررسی و مقایسه دو روش درمان در بدو مراجعه بیمار و هفته های چهارم و هشتم پس از درمان ثبت شد.
    یافته ها. در هفته چهارم، بیماران گروه دوم از لحاظ شدت علایم در فاکتورهای "میزان درد اندام فوقانی در 24 ساعت گذشته"، " VAS "، "آستانه تحریک درد " و "نمره Quick DASH " به میزان معنی داری شرایط مطلوب تری نسبت به گروه اول داشتند. در هفته هشتم پس از درمان، بیماران گروه دوم از لحاظ شدت علایم در تمامی فاکتورهای مورد بررسی، به میزان معنی داری شرایط مطلوب تری نسبت به گروه اول داشتند.
    نتیجه گیری. تزریق خون اتولوگ نسبت به تزریق موضعی کورتیکوستروئیدها، در مبتلایان به عارضه آرنج تنیس باز نتایج درمانی مطلوب تری نشان می دهد.
    کلیدواژگان: آرنج تنیس باز، اپی کندیلیت خارجی، تزریق موضعی کورتیکوستروئید، تزریق موضعی خون اتولوگ
  • طاهره جهانگرد، گیتی ترکمان، بابک گوشه، مهدی هدایتی، آزاده دیباج صفحه 37
    اهداف. با توجه به نقش ورزش بر سیستم هموستاتیک، در این مطالعه، اثر تمرینات هوازی کوتاه مدت بر فاکتورهای انعقادی و فیبرینولیتیک و فاکتورهای آنتروپومتریک در زنان یائسه بررسی شد.
    مواد و روش ها. 20 زن یائسه سالم غیرورزشکار، در دامنه سنی 55 - 48 سال که سابقه هیچ گونه بیماری نداشتند به طور تصادفی در دو گروه تقسیم شدند. افراد گروه آزمون، 3 بار در هفته و به مدت 10 جلسه، هر بار 35 دقیقه با دوچرخه ثابت به ورزش پرداختند. افراد گروه کنترل، در این مدت هیچ گونه فعالیت ورزشی انجام ندادند.، تغییرات آنتروپومتریک قلبی، عملکردی و پاسخ سیستم فیبرینولیتیک به تمرین در گروه آزمون قبل از آغاز برنامه و پس از 10 جلسه تمرین و در گروه کنترل، قبل و بعد از مدت زمان مشابه ارزیابی شدند.
    یافته ها. قبل از شروع مطالعه، هیچ تفاوت معنی داری میان دو گروه از لحاظ متغیرهای آنتروپومتریک و خونی مشاهده نشد. پس از گذشت طول مدت مطالعه، وزن و BMI در هیچ کدام از گروه ها تغییر معنی داری نشان نداد، ولی درصد "چربی زیرجلدی" و "توده بدنی" در گروه آزمون به ترتیب کاهش (050/0=p) و افزایش (014/0=p) معنی دار نشان داد. در افراد گروه آزمون، تعداد ضربان قلب استراحت (0001/0=p)، فشارخون سیستولی (004/0=p)، فشارخون دیاستولی (006/0=p)، میزان آنتی ژن PAI و (0001/0=p) و فعالیت PAI و (004/0=p) کاهش معنی داری یافت. میزان آنتی ژن tPA و (02/0=p) و فعالیت tPA در (002/0=p) در گروه آزمون، افزایش معنی داری نشان داد.
    نتیجه گیری. تمرینات منظم و مستمر هوازی، به دلیل افزایش فعالیت سیستم فیبرینولیز در زنان یائسه آثار مناسبی در جهت پیشگیری از بیماری های قلبی عروقی دارد.
    کلیدواژگان: یائسگی، تمرینات هوازی غیرحداکثری، فیبرینولیز، tPA، PAI
  • حسنعلی محبی، بیژن عابدیان، سید مرتضی موسوی نایینی، سید احمد فنایی صفحه 43
    اهداف. این مطالعه به منظور مقایسه دو روش بخیه زدن گسسته و پیوسته زیرجلدی در بررسی میزان فراوانی عفونت های سطحی- عمقی محل برش جراحی در زخم های تمیز/آلوده انجام پذیرفت.
    مواد و روش ها. در این کارآزمایی بالینی تصادفی که طی سال های 1386 تا 1387 روی بیماران مراجعه کننده به یکی از بیمارستان های تهران انجام شد، 200 بیمار به صورت یک در میان در دو گروه 100تایی قرار گرفتند. ارزیابی عفونت زخم جراحی تا یک هفته (زودرس) و تا یک ماه (دیررس) بعد از عمل مورد پیگیری قرار گرفت. برای آنالیز متغیرهای کمی از آزمون تی و متغیرهای کیفی از مجذور کای استفاده شد. اطلاعات با نرم افزار SPSS 11.5 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    یافته ها. میانگین سنی کل بیماران مورد بررسی 7/17±4/36 سال (حداقل 18 و حداکثر 64 سال) بود. 73 بیمار (5/36%) زن و 127 بیمار (5/63%) مرد بودند. میزان کلی عفونت زخم 8 مورد بود (4 %). میزان فراوانی عفونت های سطحی- عمقی محل برش جراحی در زخم های تمیز/آلوده در مدت پیگیری در گروه گسسته 5 مورد و در گروه پیوسته زیرجلدی 3 مورد بود. بین دو گروه از لحاظ عفونت زخم جراحی اختلاف معنی داری وجود نداشت (4/0=p).
    نتیجه گیری. عارضه عفونت زخم جراحی در روش دوختن پیوسته زیرجلدی مانند روش گسسته است و ریسک عفونت را افزایش نمی دهد. ولی به سبب برخی مزایا مانند زیبایی بیشتر و درد، وقت و هزینه کمتر در زخم های تمیز/آلوده، قابل توصیه است.
    کلیدواژگان: عفونت زخم جراحی، بخیه گسسته، بخیه پیوسته، زخم های تمیز/آلوده
  • مریم فرهمند، صالح زاهدی اصل، زهرا عباسپور، عبد الرحمن راسخ صفحه 49
    اهداف. در این مطالعه مقدار، مدت و فاصله بین دو خونریزی در زمان قاعدگی در صورت مصرف ایبوپروفن به عنوان دارویی موثر و شناخته شده با ویتامین E به عنوان داروی پیشنهادی در این زمینه مقایسه شد.
    مواد و روش ها. این پژوهش مطالعه ای نیمه تجربی است که ابزار گردآوری داده ها پرسش نامه و چک لیست بود. 75 دانشجوی دختر 22-18 ساله که مبتلا به دیسمنوره اولیه بوده و شرایط لازم برای ورود به مطالعه را داشتند انتخاب شده و به طور تصادفی به دو گروه تقسیم شدند. 40 نفر گروه اول، ویتامین E به مقدار 500 واحد (دو عدد قرص400 و 100 واحدی) دو روز قبل از شروع قاعدگی و طی 24 ساعت اول خونریزی (جمعا به مدت سه روز) و 35 نفر گروه دوم، طی 24 ساعت اول خونریزی قاعدگی هر 8 ساعت، یک عدد ایبوپروفن 400 میلی گرمی استفاده نمودند. در نهایت، هر گروه به مدت 4 ماه به روش متقاطع، مورد مطالعه قرار گرفتند.
    یافته ها. ویتامین E و ایبوپروفن، مقدار خونریزی را نسبت به قبل از درمان کاهش دادند (05/0نتیجه گیری. با توجه به این که ویتامین E همانند ایبوپروفن در کاهش شدت خونریزی مبتلایان به دیسمنوره اولیه موثر است و مصرف ویتامین E عارضه جانبی ندارد ولی با مصرف ایبوپروفن عوارض گوارشی و خستگی مشاهده می شود، ویتامین E می تواند جایگزین مناسبی برای ایبوپروفن در درمان دیسمنوره اولیه باشد.
    کلیدواژگان: دیسمنوره اولیه، ایبوپروفن، ویتامین E، خونریزی قاعدگی
  • فرید موسوی، سید مرتضی موسوی نایینی، سید محسن تولیت کاشانی صفحه 53
    اهداف. بیماری پیلونیدال، وضعیت التهابی مزمن شایعی است که معمولا در ناحیه ساکروکوکسیژال ایجاد می شود. هدف این مطالعه، مقایسه نتایج جراحی سینوس پیلونیدال به روش برش حداقل و بازگذاشتن زخم و روش برش و بستن اولیه لایه های عمقی بود.
    مواد و روش ها. 160 بیمار مرد با میانگین سنی 64/22 سال به دو گروه تقسیم شدند؛ 80 نفر تحت درمان به روش برش حداقل و باز گذاشتن زخم (باز)؛ و 80 نفر هم تحت روش برش و بستن اولیه لایه های عمقی (بسته) قرار گرفتند.
    یافته ها. مدت زمان عمل جراحی در گروه باز 53/4 دقیقه و در گروه بسته 01/16 دقیقه بود (0001/0= p). متوسط زمان بستری در بیمارستان در هر دو گروه 16/1 ر وز بود. متوسط زمان برگشت به کار 51/14 روز در گروه باز و 38/18 روز در گروه بسته بود (05/0= p). مدت زمان بهبود زخم در روش باز 94/26 و در روش بسته 63/13 روز بود (0001/0= p). متوسط شدت درد در گروه باز 21/4 و در گروه بسته 51/4 روز بود (3/0= p). میزان عود در هر دو گروه 5/7% بود (41/0= p). نتیجه گیری. تفاوت معنی داری بین دو گروه از نظر درد، عود، بستری در بیمارستان و بازگشت به کار وجود ندارد، اما در مدت زمان عمل جراحی، خونریزی و ترشح بعد از عمل و مدت زمان بهبود زخم، تفاوت معنی دار بود. روش بسته نسبت به روش باز از نظر ترشح و خونریزی ارجح است.
    کلیدواژگان: بیماری پیلونیدال، روش برش حداقل، روش بستن اولیه لایه های عمقی